ملورینملورین، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

ملورین نامه

تابستان 1398؛ اول مردادماه؛ پا به دنیا گذاشتم و ملورین نامه روزهای زندگیمه...

موجود عجیب...

1398/9/9 10:29
نویسنده : مامان
230 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز که چشمامو باز کردم....

یه چیز عجیبی توی آسمون دیدم...

هرچی نگاش کردم نفهمیدم چیه....

یه جور عجیبی بود...

رنگش با مامانم فرق داره....

چشماش با آروین فرق داره...

اندازه اش با بابام فرق داره....

.......

یه دفعه حمله کرد به سمتم.....

اومد و اومد یهویی چسبید به شونه ام.....

اولش ترسیدم و از خودم دورش کردم....

ولی بعد دلم خواست باهاش دوست بشم....

کجایی؟؟؟.....

کجا رفتی؟؟؟....

بیا اسمتو بگو ...دوست بشیم با هم....

من و غور غوری از امروز دوستای همیم.....

 

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

فاطمهفاطمه
11 آذر 98 13:20
چقدر این دختر خوردنیه؟ هزار ماشاءالله.

11 آذر 98 14:51
جیگر کی بودددددیی توووووووو پرنسس💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
عمه فروغعمه فروغ
11 آذر 98 21:21
ای  جان،چشاشو😘 نمک داره❤

6 بهمن 98 13:23
با افتخار دنبال شدین..