ملورینملورین، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

ملورین نامه

تابستان 1398؛ اول مردادماه؛ پا به دنیا گذاشتم و ملورین نامه روزهای زندگیمه...

یازده ماهگی

من اومدم با یه ستاره بیشتر و کلی تغییرات ویژه....... یه دختر یازده ستاره که دیگه حاضر نیست رو زمین دراز بکشه.... نشستن بهتر از خوابیدنه.....   پیام سلامتی: از ورزش غافل نشید...... این روزا بیشتر از قبل از زندگی لذت میبرم..... هیجان زندگی بیشتر شده.... با کمک مبل و در و دیور راه میرم.... پله هارو سرعتی میرم بالا..... کشوها و کابینتارو کشف کردم.... آخ که چه لذتی داره ریخت و پاش کردن..... وزنم 9200 گرم و قامتم به 75 سانتیمتر رسیده..... ...
1 تير 1399

ده ماهگی

ستاره بارون شدم...... ده تا ستاره ی خوش رنگ و نورانی..... اما من دیگه دو رقمیم..... جام برام تنگه... چهاردست وپا کل خونه رو میگردم،..... میتونم به کمک مبل و وسایل بایستم.... ماما بابا و آآآآ رو صدا کنم..... از غریبه ها یه کوچولو میترسم..... خوابوندنم خیلی سخت شده آخه نشستن رو بیشتر دوست دارم.... تف کردن یاد گرفتم آخه دلم میخواد با دست خودم بخورم.... امممممممما..... . . . هنوز دندون ندارم..... کرونا کوچولو هنوزم از شهرمون نرفته... ولی این ماه قد و وزنم رو با کلی تمهیدات بهداشتی گرفتیم... وزنم به 9 کیلو و قامتم به 74 سانتیمتر رسیده. ...
1 خرداد 1399

بهار

اولین بهار زندگیم...... اون مهمون ناخونده ی زشت که دیگه زیادی لوس شده هنوزم نرفته خونشون..... همچنان توی خونه ایم..... عمو نوروز که اومد و ندیدمش..... میخواستم بهار خانم رو ببینم که #در_خانه_بمانیم ...... اما یه روز...... بهار اومد خونمون..... با همه قشنگیاش..... با عطر خوشش..... و شادیاش.... ...
15 ارديبهشت 1399

کرونا

#کرونا_را_شکست_میدهیم....... خب از کجا شروع کنیم...... با این باید چیکار کنم؟؟؟؟..... بیا جلو تا شکستت بدم.... برو از خیابونامون بیرون.... ما دیگه توی خونه خسته شدیم.....   ...
2 ارديبهشت 1399

نه ماهگی

نه تا ستاره کنار همدیگه خبر از نه ماهه شدنم میدند...... میتونم بشینم ، بغلطم، بچرخم، سینه خیز عقب عقب برم ، نشسته جلو جلو برم ، روروک سواری کنم...... اون غول کوچکه هنوز نرفته و ما خسته شدیم... قد و وزنمم به خاطر کرونا و در خانه میمانیم نگرفتم.... ...
1 ارديبهشت 1399

سیزده بدر

سیزده روز از اومدن عمو نوروز گذشته..... اما من هنوز عمو نوروز رو ندیدم.... از دوستا و فامیل هم کسی رو ندیدم.... امروز روز طبیعته.... و مراسم جوجه کباب خوری مخصوص سیزده بدر....   ...
13 فروردين 1399